نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

Unknown

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۰۶ ب.ظ

الان توی جلسه ی "شخصیت سالم تر من" هستم. جمعیت غالب رو دختر ها و زن ها تشکیل میدن، چیزی حدود 90 درصد و  بل بالاتر. جمعیت روی صندلی های واقع توی اتاقی نشسته که بیشتر شبیه سالنه، چون طول بسیار بزرگتری نسبت به عرضش داره. در انتهای اتاق پرده ای به صورت اریب روی دیوار، که البته دیوار هم اریب هست، نصب شده. میتونی حدس بزنی که پروژکتوری هم موجوده! این پرده و پروژکتور برای این نصب شده تا اگر فیلمی خواستند نمایش دهند، یا ارائه ای صورت گرفت به کار آید. خانه ی توانگری از اونی که فکرش رو می کردم کوچک تر و جمع و جور تره و طراحی خوبی داره. در زمان اندکی صندلی های واقع در ردیف های جلویی من پر میشن. و کم کم دید من نسبت به پرده کمتر میشه. من در کنار آیینه ای بزرگ نشستم که روی دیوار نصب شده. توی آینه میتونی بقیه رو ببینی. اگر از صندلی کناری ام بپرسی، خواهم گفت که خالی ست! اما کناری اش نه. دختری نشسته و حلقه ای به دست دارد. تنها است و شاید به همین خاطر است که کمی استرسی به نظر می رسد. من افراد استرسی را به خوبی می شناسم چون خود من یکی از آن هایم. قراره که فیلم The Words رو نمایش بدن. من این فیلم رو دیدم واسه همین زیاد نمی مونم.

جلسه مثه قرار قبلی با 15 دقیقه تاخیر شروع میشه.

۹۳/۰۱/۲۹

نظرات  (۳)

وبلاگی که معرفی کردی جالب به نظر می آید.. سرکی توش خواهم کشید.. اما فعلا در بحر فتون ها هستم
تصویر سازیِ ادامه مطلب رو وقتی نوشتی که اونجا بودی؟ سبک اش مورد پسندم بود.. چون یه جورایی خیلی زنده همه چیز نوشته شده بود.
و یک سؤال که در این جلسه معارفه چه می کردید؟ یعنی جمع شده بودند همه تا فیلم ببینید؟ یا دکتر شیری صحبت هم می کرد؟
دکتر شیری یکی از اولین روانشناس هایی بود که خیلی از صحبت هایش لذت می بردم.. معمولا اکثر کارشناس هایی که در تلویزیون می آمدند کسل کننده بودند و او خوب خیلی متفاوت بود.. امیدوارم این سمینار خوش بگذرد بهت.

پاسخ:
پاسخ:
سلام مرا به خانواده های فنون، فنین، فنان و ... برسان ....
احسنت! یعنی درست گرفتی! اون روز یه دفتر دم دستم بود توی اون می نوشتم. حالا بعضی چیزا رو هم سانسور کردم! تازه سعی میکنم از این بهتر هم بشه
حدود 50 دقیقه دکتر صحبت کرد. در مورد اینکه چرا این سمینار لازمه. و گفت اگه الان واسه این مباحث هزینه نکنیم در آینده چند ده برابرش رو خواهیم پرداخت! (یه جور بازار گرمی! :پی)
ممنون. جای شما خالی.
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۹ یک عدد خانم مهندس
تصویر سازیت خیلی خوب بود.کاملا خودمو اونجا حس کردم

پاسخ:
پاسخ:
ممنون!
(دیروز تو کلاس یاد گرفتیم که در جواب تحسین هایی که بهمون میشه نگیم خودتون خوبید یا خودتون خوشگل می بینین و از این حرفا! فقط بگیم ممنون!)
سلام
با چه قاطعیتی هم نوشته اید که متاثر از این دو بزرگوار هستیم!
اما شاید آن دو عزیز متاثر از ما باشند!!
نمیدونم چه پست هایی یکسان هستند .اما ممنون از اینکه فکر میکنید خوب مینویسم .باید اعتراف کنم که حدود چند ماهی هست که دستم به نوشتن نمیره و بیشتر ذهنم مشغول انجام و پیاده کردن یکسری طرح هاست .برای همین بیشتر نوشته های دوستان رو به اشتراک میگذارم.
راستی .حالا آگاه شدم

پاسخ:
پاسخ:
البته! محمدرضا رو از نزدیک ندیدم، اما دیدم قیافه ی متاثر دکتر شیری رو وقتی از زندگی های این و اون میشنوه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی