نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

چند جمله ای که می خواهم بگویم:

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۳۳ ق.ظ

امروز پرونده ی دوره ی "شخصیت سالم تر من" بسته شد، اما چیزی که هنوز باز موند زندگی من و بقیه ی اونایی هست که باهاشون همسفر بودیم. تجارب خیلی زیادی کسب کردم و به این نتیجه رسیدم که شخصیت خیلی بدی هم ندارم. هر چند خیلی هم خوب نیست و فهمیدم که یک کمال طلب ِ خود کم بین ِ مهرطلب بودم!

یادمه در اولین تجربه ی وبلاگ نویسیم، در قسمت پروفایل یک همچین متنی رو آورده بودم: " خوب، من از این حالتی که توش قرار دارم راضی نیستم. به همین دلیل می خوام تغییر بزرگی رو تو زندگیم ایجاد کنم. یه جورایی جراحیه شخصیته !" اما کاری که با خودم می کردم بیشتر "تیکه پاره" کردن شخصیت بود تا جراحی! به قول ابراهیم میثاق : "به جای اینکه غده رو از بدن دربیارم، بدن رو از غده در می آوردم!" بگذریم.

تصمیم گرفتم تا صحبت های این هفت جلسه رو مرور کنم و هر روز روی یک یا چند مفهوم کار کرده و نتایج رو بنویسم. نباید انتظار نتایج زودحاصل رو داشت که این یک فراینده life time هست.


آن روزی که تصمیم به راه انداختن این وبلاگ گرفتم، دنبال لذتی بودم که تا به حال نچشیده بودمش و این لذت را به نوعی نیازی دیدم برای خودم و این چنین شد که اسم نیاز ناشناخته رو برایش انتخاب کردم! 

چند روز پیش خیلی اتفاقی پسورد یاهو مسنجر رو از دست دادم و در شرایطی قرار گرفته ام که امکان ریکاوری مجدد پسورد برایم مهیا نشده است. به همین خاطر یک آیدی جدید و متناسب با آدرس وبلاگ ساختم و در قسمت پست الکترونیک وبلاگ قرار دادم.

همون روز بود که دوستم خبر قبولی ش را در دانشگاه داد. از این جا – یک بار دیگر – برایش تبریگ می گویم. راستی کمی منتظر ماندم تا خودت در وبلاگت به این موفقیت بزرگت بپردازی اما مثله اینکه حسابی سرت شلوغ است!

باز همان روز بود که اسم و تصویرم در سایت متمم قرار گرفت، به عنوان حامی مادی و معنوی! میتونم بگم این سایت و گروهشون خیلی بهم کمک کردند. مترصد فرصتی هستم که برای بهره وری حداکثر از مطالب عنوان شده ی اونها، برنامه ای بریزم تا هر روز زمان زیادی رو برای فکر کردن و تحقیق کردن درباره ی آن ها اختصاص بدهم. 

 

۹۳/۰۲/۲۹
ضیاء

نظرات  (۵)

امیدواریم دوستتان تبریک مارا نیز پذیرا باشند ولی کمی عجیب است!وسط سال؟قبولی در دانشگاه؟
بعد چه رشته ای قبول شده اند؟

پاسخ:
پاسخ:
ایشون در کشور آلمان زندگی می کنن.
در رشته ی عکاسی.
چه دوستایی مردم دارن
بانو ش. تبریکات مارا نیز پذیرا باشید ;-)

پاسخ:
پاسخ:
فرجه های امتحانات، شبیه تعطیلات تابستون میمونه :)) اصلا حس این نیست که 10 روز بعد باید تشریف ببریم امتحانات رو در خدمتشون باشیمدر همین راستا مطالب وبلاگتون رو خوندیم!(جایزه نمیدین ؟)
بعضی از بحث ها واقعا جالب بودن، استفاده کردیم.ولی دیگه خستگی این اجازه رو نداد اظهار فضل کنیمان شا الله دفعات بعدی.

پاسخ:
پاسخ:
چه زود فرجه هاتون شروع شده؟ ما هنوز تا یازدهم کلاس و کلی سمینار و پروژه و گزارش و ...!
ممنون واقعا از اینکه ابراز لطف می کنین. مطالب وبلاگ ِ من جایزه ای هست برای شما. در اصل وبلاگ خودتونه.

۰۲ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۰ یک عدد خانم مهندس
اون عکسه چیه!!؟؟
تبریک میگم به بانو ش!!!
همین طور تبریک به شما بابت وبلاگ خوبت وقرارگرفتن اسمت توی سایت متمم!!!

پاسخ:
پاسخ:
اون عکسه، کارتی بود که تو جلسات شخصیت سالم تر من به سینه می زدیم!! دکتر هم خیلی روش حساس بود!
اصن بانو ش. نیستش! نمیاد اینجاها! سرش خیلی شلوغه.
ممنون بابت تبریکت، ممنـــــون!
ســـلــام!!!
خیلی ممنون بابت تبریک های تان!
خیلی خوش حال شدم!
بعدم من نظر ندم اما سر می زنم.. فقط شاید کل مطلب رو نخوانم، که الآن البته می خوام این کارو بکنم به روزِ به روز شم

پاسخ:
پاسخ:
به به! بالاخره بانو ش. اومدن! دلتنگ بودیم.

لطف می کنی بانو که سر می زنی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی