نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است


همین چند لحظه پیش به این فکر می کردم که اگه داستان زندگیم تا الان رو بشه فیلمنامه کرد؛ چند نفر حاضر باشند که اون رو ببینند؟! چند نفر ریتم و موسیقی فیلم رو خواهند پسندید؟ 
چطور میشه به گونه ای زندگی کرد که همه خواهان قرار گرفتن تو اون موقعیت باشند؟ اصن امکانش هست؟

اکثر ماها وقتی فیلم بزرگ مردان تاریخ رو میبینیم، با دیدن دلخوری هایی که در فیلم حادث میشه ناراحت شده و هیچ دوست نداریم چنین شرایطی رو تجربه کنیم، اما وقتی به قسمت خوشایند ماجرا می رسیم زندگی کردن تو اون شرایط رو می پسندیم! 


۲ نظر ۲۷ آذر ۹۲ ، ۲۲:۳۱
ضیاء

دیروز با یکی از بچه های اتاق هماهنگ کردیم که روزه بگیریم! آخه میدونین این روزا خیلی کوتاه شدند! خب روزه گرفتن در تهران اولین باره که داره واسم صورت میگیره و من امروز روزه ام. امروز به واقع و صد البته به حقیقت! روز جدیدیه برام!



گاها اتفاق میوفته که دوست دارم مکالمه ی بین من و خانواده ادامه پیدا کنه، اما زودتر از انتظارم قطع شده. من میمونم و یه حس دلتنگی که نصفه نیمه سیر شده ...



صحبت کردن تو یه سمینار همیشه از علایقم بوده. دوس دارم خودم رو در کنفرانسی تجسم کنم که دارم واسه بقیه صحبت می کنم! ریشه ی این دوست داشتن در تحت تاثیر قرار دادن بقیه ست.


۲ نظر ۲۵ آذر ۹۲ ، ۲۱:۴۳
ضیاء

هوای تهران چند روزیه که سرد شده و من به یاد هوای تبریز افتادم. دلم هوای تبریز رو کرده. اون طرفا به قدری برف باریده که چند روزیه مدارس تعطیله ... . اما کیلومتر ها دورتر از تبریز، من در تهران منتظر برف سنگینی هستم که اندکی فاصله ها رو کم کنه ...



سردی هوا باعث شده که دوستان به فکر چاره باشند و یک عدد بخاری فن دار تدارک ببینند که شب ها موقع خواب روشنش کنیم و از هرگونه سرماخوردگی محفوظ بمونیم.

اما همین بخاری فسقلی فن دار، صدای یکنواخت و ممتدی رو تولید میکنه که در طولانی مدت باعث ایجاد سردرد میشه. تصور کنین که یک شب تا صبح این یخاری فسقلی در اتاقی به مساحت 12 مترمربع روشن باشه و صدا بیوفته رو مغزتون. صبح که بلند میشید احساسی که بهتون دست میده اینه که مغزتون توسط یک نفر جویده شده؛ مغزتون رو بسیار دردمند می یابید و تنها کاری که می کنید اینه که بعد از خوردن صبحانه میرید سراغ تخت تون و دوباره می خوابید.

مثل هر مسئله ی مهندسیه دیگه، همیشه با یک tradeoff سروکار داریم. برای حفظ سلامتی، باعث جویدگی مغز شدیم!

این بخاری فن دار از فواید دیگری، از جمله مزایای اخروی، برخورداره، که در ادامه به یکی از اونها اشاره میشه.

هر شب قبل از اینکه بخوابم سعی می کنم به یاد داشته باشم، که از خداوند بخوام چند تا از فرشته هاشو بفرسته تا موقع نماز صبح منو بیدار کنند و نمازم قضا نشه!

گاها این فرشته ها موفق از ماموریت خودشون باز می گردند، اما مواقعی هم هست که دست خالی میمونند و نمی دونند چطور با این آفریده ی خدا برخورد کنند. صبح امروز کاری از دست فرشته ها بر نمی اومد! از اونها اصرار بر بلند شدنم بود و از من ... .

تا اینکه این صدای بخاری فن دار بود که خستگی عجیبی رو به ذهنم تحمیل کرد و باعث شد که از خواب پا شم و بر اونی که این بخاری رو روشن کرده علاوه بر گفتن چند عدد لیچار!، برایش دعایی نیز بکنم که مرا برای نماز صبح بلند کرد.

مطمئنن تدبیر خداوند بود که یکی از بچه ها بخاری رو روشن کنه تا ... 


۴ نظر ۲۲ آذر ۹۲ ، ۰۱:۳۷
ضیاء



این یکی خیلی باحاله :

۵ نظر ۱۲ آذر ۹۲ ، ۰۶:۲۳
ضیاء

دیروز که لابلای عکس های تاثیرگذار می گشتم، به عکسی برخوردم که اخیرا اعتقاد زیادی بهش پیدا کردم:



حقیقتا اینطوریه! سوالی که اینجا پیش میاد اینه که چطور میشه به صورت هوشمندانه عمل کرد؟

و البته برای دست یافتن به نتیجه ی قابل قبول، ذهنی باز و آرامشی درونی لازمه.

در راستای یادگیری زبان انگلیسی، با افرادی از سراسر جهان به صورت انگلیسی چت (writing) می کنم. از اونجایی که از نرم افزار Skype استفاده می کنم، همه دوست دارند که Speaking هم باشه! اما من میگم که هنوز ضعیفم در اون مورد!

راستی، شما چپ مغز هستید یا راست مغز؟ امتحان کنید!

و سخن آخر! :

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۴
ضیاء

به نظرتون عکس زیر چی میتونه باشه؟!



یعنی عمراً بتونید بفهمید!

شاید به نظرتون خیلی بی معنا بیاد، اما در حقیقت بخشی از زندگیه منه!

خب بذارید توضیح بدم!

خطوطی که در عکس فوق می بینید، نشانگر مسیر هایی از صفحه ی desktop هست؛ که توسط اشاره گر (ماوس) در مدت زمان 3 ساعت، طی شده اند!!

دایره هایی که دیده میشن، بیانگر مدت زمانی هست که اشاره گر در اون نقطه ساکن مونده بوده! و هر چقدر بزرگتر باشن به این معنیه که ماوس بیشتر تو اون نقطه ساکن بوده!

اگه شما هم خواستید چنین عکسی در بیارید، خبر بدید!


۳ نظر ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۰:۴۶
ضیاء

این روزا فکرای زیادی تو سرم هستند؛ از جمله اینکه ثبت نام آزمون دکترا شروع شده، و باید بشینم سبک سنگین کنم که واسه دکترا خوندن مناسب هستم یا نه!

و عکس زیر واقعا حرف دل من رو زده ... 

۲ نظر ۰۶ آذر ۹۲ ، ۰۱:۵۴
ضیاء