نگاهم به قفسهی کوچک کتابهایی که در طول یکسال اخیر خریده شدهاند معطوف شد. دو کتاب را بیشتر میپسندم و زندگانیام تاثیر بیشتری از آنها میپذیرد:
1 – ماندن در وضعیت آخر (با ترجمهی اسماعیل فصیح)
بر روی ترجمهی اسماعیل فصیح تاکید لازمه، چون همانطور که دکتر شیری گفتند، مرحوم اسماعیل فصیح کتاب رو یکبار از نو (برای مردم ایران) نوشتند. یکی از کاربردیترین کتابهاست که تا نخوانید، نمیدانید که چیست.
این کتاب روی یک نکته تاکید بسیار میکنه و اون مفهوم "تعبیر" هست. اینکه من مشاهداتم از "ارتباطاتی که با محیط اطرافم" دارم را چگونه تعبیر میکنم؟ و آیا من به تعبیرهایی که دارم آگاه هستم؟ برای منی که سرعت ذهنی بالایی در پردازش اطلاعات دارم (=یک نقطهی قوت)، تعبیرهایی که از ارتباطاتم داشتم، در عموم موارد، به صورت ناخودآگاه و بدون کوچکترین درنگی صورت میگرفت (لازم به ذکره که من از این عدم درنگ و بالاتر بودن سرعت پردازش در تعبیر وقایع بسیار خوشحال بودم). چه بسا تعبیرهایی که میتوانستند نادرست باشند.