۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۱۰
میگن سعی کن از مسیری که داری به سمت هدفت فدم برمیداری لذت ببری و همش به این فکر نکنی که کِی به مقصد میرسی؟ و لذت رو در رسیدن به مقصد خلاصه نکنی.
درسته، قبول. اما مدتیه مسیری که دارم میرم یکنواخت و تکراری شده... دیگه جذابیت سابق رو نداره.
حتی شده که به هدف و مسیری که واسش کشیدم و همه چیزهای دیگه شک کنم.
کاش میشد بخوابی و وقتی بلند شدی همه چیزی که میبینی جز شادابی و نشاط نباشه. همه چیز سر جاش باشه ...
تو جای خودت باشی، چیزی که دوست داری رو انجام بدی، اونقدر کار باشه واسه انجام دادن که صبح تا شب بدویی واسش و آخر شب از خستگی بمیری ...
صبح فردا روزی دیگه باشه که همه چی باز جای خودشه ...
شنبه ها تنها روزی از هفته ست که می خوام از کارم استعفا بدم.
شاید مسخره به نظر برسه، اما تو این روز خیلی چیزها به گونه ای دیگر رخ می دهند ...