بابا به پسرش گفت:
- تنها ایراد شرکت شما اینه که حقوقت ثابته و با اضافه کاری نمیتونی حقوقت رو افزایش بدی. به محض اینکه ساعت کاری تموم شد باید شرکت رو ترک کنی که مبادا خودت رو الکی خسته کنی ...
+ موضوع اینه که اگه به کارِت علاقهمند باشی، دیگه واست مهم نیست که چقدر واسش وقت میذاری؛ حتی اگه ساعت کاری تموم شده باشه، کارت رو ادامه میدی چون بهش علاقهمندی !
- پسرم اگر این حرف رو میزنم تو ناراحت نشو. کاری که تو الان انجام میدی
تخصصی نیست و اگه تو یک روز سرِ کار حاضر نشی بقیه هم میتونن انجامش بدن ...
+ (پسر داره با خودش میگه: اطلاعات بابا از شغلِ من کافی نیست و از این رو فکر میکنه
کارم تخصصی نیست)
- ... و آخرش میشی یکی مثل من که تا آخر عمرش داره واسه یکی دیگه کار میکنه
...
+ (پسر داره تلخترین سخنانی که میشه از بابا شنید رو میشنوه ... عزت نفسی که از
پسر به واسطه خودتخریبی بابا کم میشه قابل توجهه. آخه میگن باباها، قهرمان بچههاشونن.
مسیر و عاقبتی که بابا واسه پسرش ترسیم میکنه هم تو عزت نفس پسر تاثیر میگذاره)
پسر میتونه به سه (3) صورت ناسالم به این پیام پدرش واکنش نشون بده.
صورت اول: منفعلانه (پذیرش) . هرچی که بابا گفت تو ذهنش حک میشه و مقاومتی در برابرش نداره. در این مورد، حقیقتن اگر ارتباطی بین پدر و پسر شکل نگیره بهتر از شکلگیری ارتباط مخربه.
صورت دوم: فرار از حرفهای پدر و انکار اونها به شکل ناموثر. حرفهای پدر مدام در ذهن پسر بازخوانی میشن و پسر برای فرار از اونها به سمت گزینهها و آرامبخشهای خارجی روی میاره. از قبیل سیگار، مواد مخدر، مشروب، معشوقههای یک شبه و ... . همه اینها واسه خاطر فراموشی و از یاد بردن حرفهایی هست که از سمت بابا دریافت کرده. در این مورد هم اگر ارتباطی بین پدر و پسر شکل نگیره بهتر از شکلگیری ارتباط مخرب و با کلی پیامدهای ناگواره.
صورت سوم: جنگ و مبارزه با حرفهای بابا. در این صورته که پسر واسه اثبات نادرستی حرفهای پدرش مدام تقلا میکنه. و این تقلا کردن و مبارزه برای اثبات خود، بخش بزرگی از زندگی پسر رو تشکیل میده. پسر با هر موقعیتی که روبرو میشه به چشم یک مبارزه نگاه میکنه که باید طرف مقابل رو شکست بده و خاک کنه. شکست از طرف مقابل هم یعنی اثبات همهی حرفهای پدر. در این مورد هم اگر ارتباطی بین پدر و پسر شکل نگیره بهتر از شکلگیری ارتباط مخربه.
اما پسر میتونه به شیوهی سالم با این پیام پدر روبرو بشه. به شرطی که چنین مواجههای رو یاد گرفته باشه و بتونه ازش بهره بگیره.
به نظرتون چگونه میشه به شیوهی سالم با این پیامهای تخریبی مواجهه شد؟