1
فقط یک روح لطیف دخترانه میتواند به دانههای گندم مرطوب شده در پارچهی خیس نگاه کند و بگوید: "سلام، دانههای گندم جوجهتیغی شده!"
2
مادر ِمادربزرگم را سالی تنها یکبار میبینم، آنهم در نوروزیترین روز سال. بیاندازه دوستداشتنی و خواستنی است و دیدن او باعث فراخی خاطر و روح میشود. زنی به این سن و سال (زیاد!)، هر ساله برایمان عیدی میفرستد و اسامی تکتک ما را به خاطر دارد.
هر سال که او را میبینم قامتش به هنگام راه رفتن خمیدهتر از سال گذشته است تا آنجاکه امسال انگشتانش به زمین میرسید، اما اخلاقش گشادهتر.
3
بابا: چند روزی هوا خوبه و بارون میباره.
میهمان: بالاخره تو این فصل باید بباره!
چه آدمهای زیادهخواهی شدیم؛ خدا نعمتش رو واسمون میفرسته و به جای تشکر میگیم باید بفرستی!
۱ نظر
۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۰