من و کیست پیلونیدال، همین الان یهویی در مطب دکتر درمانگاه دانشگاه نشستیم. البته من نمیدونم که چنین کیستی با من هست و درست چسبیده به بالای باسنم. تنها تصوری که ازش دارم، جای جوشی بیشتر نیست که کمی ملتهب شده و خونریزی میکنه. البته کمی به ماهیتش شک کرده بودم؛ چون از دی ماه سال گذشته با من همراهه.
من: آقای دکتر، من یه زخمی دارم که خوب نمیشه؛ در حقیقت جای جوشه.
دکتر: نشونم بده ببینم چی شده
من: ... (در حال نشون دادن)
دکتر: این جای جوش نیست، کیسته چی چی چیه ... (خب زیر لب میگفت، من هیچی نمیفهمیدم) و درمان قطعیش هم جراحیه! الان چون کوچیکه بری جراحی کنی بهتره واسه همین نگه ندار که بزرگ بشه که اونوقت (دستهاشو به اندازه یک کاسه بزرگ میکنه) باید این همه کیست رو از بدنت جدا کنن. فعلا این آنتیبیوتیکها رو مصرف کن و تا یک ماهه دیگه برو واسه جراحی ...
از مطب دکتر میام بیرون و آنتیبیوتیکها رو میگیرم. و کمی درگیر حرفهای دکترم که در مورد جراحی صحبت کرد. راستش اعتماد زیادی نمیشه داشت به چاقوی جراحی. کمی با دوستم در این مورد صحبت میکنم و اونهم چنین نظری داره. به نظر میرسه فعلاً باید آنتیبیوتیکها رو بخورم و اگه خوب نشد چارهای نیست که جراحی کنم. تو اینترنت میگردم دنبال بیمارستانهای ارتش که تخصص پوست دارن. بیمارستان خانواده سرراستتره و دسترسی بهتری داره. تصمیم میگیرم فردا (پنجشنبه) برم اونجا یه سر بزنم.
اما تو همین جستجوی اینترنتی در مورد نحوهی درمان کیست مویی (همون پیلونیدال) میگردم. بعضی صفحات صحبت از جراحی میکنن. خیلی زود از اونها رد میشم و پیجی رو میبینم که درمان سنتی رو برای این کیست پیشنهاد میکنه: "اسپرزه رو با مرهم سیاه مخلوط کن و بزن روی کیست به تعداد چند دفعه و چند روز" و میگه این روش در اکثر مواقع جواب میده. امیدی در دلم روشن میشه. حالا دنبال عطاریهای تهران میگردم. یهو یادم میافته که طرفای دانشگاه یه عطاری هست. از عطاری اسپرزه رو میگیرم و از داروخونه مرهم سیاه رو. میام خونه و یه دوش میگیرم و میزنم رو زخم. قرصهای آنتیبیوتیک رو هم مصرف میکنم.
+ این کیست بیشتر در آقایون دیده میشه تا خانومها!