نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیالوگ های ماندگار» ثبت شده است

1

دیروز و امروز در کارگاهی شرکت کردم که برای آینده‌ام بسیار مفید خواهد بود ان‌شا‌ء ا... . عنوان کارگاه پیاده‌سازی سیستم‌های دیجیتال توسط FPGA هست که توسط دانشکده‌مون برگزار میشه. استاد برگزار کننده‌ی این کارگاه به مقدار زیادی دوست‌داشتنی هستند! شرکت در این کارگاه رو به قدری مفید دونستم که مجبور شدم روز تولدم رو در تهران سپری کنم و در حالی‌که هنوز اسلایدهای مربوط به دفاعیه رو تهیه نکردم. (دفاعیه روز سه‌شنبه‌ی این هفته است، اما خیالی نیست!) این کارگاه هنوز ادامه داره و در هفته‌های آینده ادامه‌ش رو خواهیم گذروند ان‌شاء ا... .

تو یکی از جلسات بودیم که استاد کمکی گفت: "اگه می‌خواین نرم‌افزارهای مربوطه رو تحویل بگیرین، فرصت مناسبی هست که الان فلش یا هارد بیارین تا نرم‌افزارها رو انتقال بدین."

چند لحظه بعد یکی از خانوم‌ها گفت: "استاد! ما الان فلش یا هارد نداریم، میشه ... " و استاد کمکی خیلی زود گفت: "خب هفته بعد بیارین!" خب سوال این دختر خانوم نابجا بود چرا که کارگاه هفته‌های آینده هم ادامه داره. تو همین لحظه بود که دوستم با خنده‌ای بر لب رو به من گفت: "واقعاً چرا این سوال رو پرسید؟! می‌خواست چی بگه؟! ... بعضی‌ها هنوز بزرگ نشدن!" من‌که بزرگ نشدن رو کمی سخت‌گیرانه می‌دیدم با چند لحظه مکث جواب دادم: "شاید نگرانی‌هاشون بزرگ نشده!" (انصافاً به نکته‌ی خوبی اشاره کردم!)

2

چهارشنبه‌ی هفته‌ای که گذشت از طرف خانه‌ی توانگری پیامکی به دستم رسید به این مضمون که فیلم My life‌ قراره همون روز به نمایش گذاشته بشه تا دانشجوها تماشا کنن و به همراه اون کتاب‌خوانی هم صورت بگیره. من‌که این فیلم رو قبلا دانلود کرده اما نتواسته بودم تماشا کنم و همچنین حال و هوای رفتن به اون‌جا رو کرده بودم، برنامم رو طوری تنظیم کردم تا فیلم رو از دست ندم. در حین تماشا، دیالوگ‌هایی از فیلم رو که برایم جذاب بودن، یادداشت کردم. دیشب به فکرم زد تا دیالوگ‌های ماندگار اون فیلم رو به عنوان فیدبکی از شرکت در جلسه‌ی روز چهارشنبه، برای دکتر شیری ایمیل کنم. امروز از طریق feed خبری مطلع شدم که دکتر قسمت بیشتری از متن ایمیلم رو، که شامل دیالوگ‌های ماندگار میشه، در سایت خودش پست کردند. برای خواندن دیالوگ‌ها کلیک کنید.

3

دفاعیه ساعت 10 الی 12 روز سه‌شنبه هست. از الان می‌خوام خودم رو برای وعده‌ی ناهار همون روز به ساندویج‌های به طول 47 سانت دعوت کنم! (درسته که هنوز اسلایدها رو آماده نکردم، اما خدا رو شکر روحیه‌ی خیلی خوبی دارم!)


۱ نظر ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۰
ضیاء