نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

دستاوردهای خردادماه

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۶ ق.ظ


چند روزی هست که همش دارم فکر می کنم خرداد چطوری سپری شد؟

دو-سه روز اول با آنالیز نیمه ی تاریک ِوجود و بحث سایه پیگیری شد! اگرچه پیچیده بود اما به محض رسیدن به نتایج، آرامش ِنسبی و لذتبخشی حاصل شد.

اما تصمیمی که قبل از شروع ِماه گرفته بودم این بود: "که جز در وقت ِضرورت صحبت نکنم!" کم کم حالت ِگذرای تصمیم َم سپری شد تا به حالت دائمی رسید و تونستم روابطم رو در حد متعادلی تنظیم کنم. باعث شد که وقت زیادی برای خودم داشته باشم و به خودم بیشتر بپردازم. بیشتر عملگرا شدم و از تنبلیم کاسته شد. (پیشنهاد می کنم شما هم چنین تجربه ای داشته باشین، فوق العاده س که چون کمتر حرف می زنین؛ وقت، انگیزه و تمرکز ِبیشتری برای عمل کردن به خواسته هاتون دارین!)

در جهت خودباوری (متضاد ِخود کم بینی) عملکرد خوبی داشتم و همین باعث شد تا شاخصه ی مهرطلبی در روابطم کمتر بشه. گفت و گو های درونی خودم رو کنترل کردم و در اکثر مواقع صحبت های خوبی بین والد، کودک و بالغ ِدرونم شکل گرفت: "در اکثر مواقع به محض احساس نارضایتی از سوی کودک، والد ِدرون تنها کاری که می کرد ارجاع مسئله به بالغ ِدرون بود! (ماندن در وضعیت آخر)"

اما همین وقت ِ بیشتر باعث شد تا مدت زمانی که در نت سپری می کنم افزایش پیدا بکنه: "شاید بشه اسمش رو پناه آوردن به نت گذاشت." عملاً کنترلی روی ساعاتی که در نت سپری می کردم نداشتم و همین مسئله باعث شد تا یک اهمال کار به تمام معنا بشم! پروژه ی تحقیقاتی که بهم محول شده بود رو پیش نمی بردم، مگر اینکه واقعاً به دقیقه ی نود ِتحویل گزارش کار برسم. و چون اهمال کاری می کردم، گفت گوی درونی شکل می گرفت که: "تو به وظایفت عمل نمی کنی!" وای خدای من!

هر چه بود به خوبی تمام شد و قبل از وقت ِمقرر (انتها خرداد) گزارش کار تحویل داده شد. شاید اندکی می توانستم کیفیت ِمحتوای ِگزارش کارها را بالاتر ببرم. امروز (4 ام تیرماه) 135 ساعت کاری برای پروژه ی تحقیقاتی ثبت کردم.

میزان مطالعه ام خیلی کم شد و در کل بیست – سی صفحه از کتاب رازهای اتاق نوآوری و حکایت دولت و فرزانگی (این تموم شد) را خواندم. میزان پیشرفت در کتاب های دیگه از این قراره:

نیمه ی تاریک وجود: 40 درصد

تئوری انتخاب: 25 درصد

ماندن در وضعیت آخر: 25 درصد

آموختم که چون برای یادگیری، سرمایه گذاری مادی و معنوی می کنم نبایستی وضعیت بهبود یافته ی خودم رو با وضعیت فعلی اطرافیانم مقایسه کنم و نباید انتظار داشته باشم تا اون ها هم مثه من رفتار کنن، مشابه من فکر کنن و نتیجه بگیرن.

 

۹۳/۰۴/۰۵

نظرات  (۶)

چیزی که من درمورد کتاب خوندن مواظبشم اینه که در بست ذهنم رو در اختیار اون قرار ندم.به این معنی که احساس کنم هر چی میگه درسته و...نقاد بودن واقعا زیباست و پیش برنده.اصن کارکرد کتاب هم همینه.کتاب ملاته تویی میکسر تویی بتونیر تویی بنا تویی تو!
پاسخ:
:)
۰۵ تیر ۹۳ ، ۲۱:۱۶ یک عدد خانم مهندس
آفرین چه دستاوردایی!
میشه راجع به مهرطلبی توضیح بدی؟
پاسخ:
راستش خودم هم نمی دونم دقیقاً چه دستاوردی داشتم.

بهتره به سایت خود دکتر شیری ارجاع بدم: مهرطلبی
علاوه بر دکتر شیری عزیز میتونید  "60 ویژگی مهرطلب" از دکتر هولاکویی  رو هم پیگیری کنید.
پاسخ:
محسن جان!

این خوبه که می خوای به بقیه هم کمک کنی، اما به من اجازه بده تا در لینک ها یا مطالبی که می خوام در وبلاگم قرار بگیره نظارت قوی داشته باشم!

برا همین اگه می خوای در مورد مهرطبی اشاره داشته باشی به گفته های سایر صاحب نظران در این زمینه میتونی در وبلاگ خودت به این مسئله اشاره کنی، نه زیر این پست.
نظارت قوی یعنی  چی؟
پاسخ:
یعنی اینکه کامنت ها تایید نشن.

ضیا جان ممنون میشم دوتا سوالمو جواب بدی.

یکیش اینکه  "به من اجازه بده تا در لینک ها یا مطالبی که میخوام در وبلاگم قرار بگیره "کامنت ها تایید نشن" داشته باشم "  یه توضیح کوچیک هم بدی کافیه.عبارت نظارت قوی رو باتایید نشدن کامنتها جایگزین کردم و متوجه نشدم.

دو اینکه چه ایرادی داره  یکی (هرکی) در وبلاگ یکی(هرکی) دیگه  در قالب پیشنهاد یکیو معرفی کنه؟دومورد ایراد واسم کافیه.ممنون

پاسخ:
ممنون از اینکه نشون میدی برات مهمه.

اینکه هر جایی که اسمی از دکتر شیری در این وبلاگ آورده میشه، می خوای دکتر هولاکویی رو هم معرفی کنی و ازش تعریف کنی و بخوای نظراتش رو بیان کنی، کمکی به اهداف ِمن از نوشتن پست ها نمی کنه و حتی بدتر باعث سردرگمی مخاطب میشه.

دقیق تر بگم: به محتوای پست ها نامربوطه. من هم تعارفی با کامنت های نامربوط ندارم!

از تو به عنوان یک مخاطب وبلاگ انتظار میره در چارچوب تعیین شده ی هر پست نظراتت رو بگی. از طرفی معرفی در قالب ارائه ی پیشنهاد کار ِنویسنده ی وبلاگه. 
مخاطب وبلاگ هم نظر ِخودش رو در مورد محتوای پست ها مطرح می کنه نه این که بیاد تو قسمت نظرات، پست ِ دیگه ای رو بنویسه. اگه می خوای معرفی داشته باشی میتونی در وبلاگ خودت این کار رو انجام بدی.

آره خب واسم مهمه که باعث آزار کسی نشم.مخصوصا اینکه اینجا حریم توه.

 

خارج ازین مطالب  یه سری نکات هست دوس دارم بهت بگم ولی چون  نمیدونم  چقدر به دردت میخوره فعلا بمونه تا بعد.

اصولا دوجور بحث کردن هست.یکی اینکه هرکی مطلق نظر خودشو بگه وبا شنیدن نظر دیگری  یا ادامه بده یا ویرایش کنه یا... حالت دوم  به دلیل ناآگاهی نسبی ما از جهان و اطراف  ترجیح بدیم بپرسیم تا اینکه برچسب بزنیم  و نظر خودمون رو قالب رفتارمون  قرار بدیم.

من دومی انتخاب کردم با تو.واسه همین دوس دارم از بیرون دیده بشم که ایرادهامو بدونم.پس میپرسم که روشن شم.

گفتی دقیق تر بگم :...من بالایی رو دقیق تر میدونم تا خود"دقیق تر بگم" رو.

سوال: دکتر شیری رو چند وقته میشناسی؟هولاکویی رو چی؟منو چی؟تقریبا جوابهاشو میدونم ولی ترجیح میدم پاسخت رو به حسم که از روی ناآگاهیه (وصرفا یک حس شخصی)

اینکه چرا "نامربوط" دونستی  واسم عجیب نیست،اما دوس دارم پاسخ بدی اگه دوس داشتی  که کجاش نامربوطه؟بحث مهرطلبی بوده و در راستای همون من به مطالعه بیشتر دعوت کردم.

.................

خیلی حرف هست که از نظر من مفیده ولی فضای گفتگوی آنلاین باید باشه اینجوری نمیشه  حرف زد.

 

فقط حسم رو هم بگم که مهمتراز پاسخ تو نیست،به سوال بالا : مدت زیادی نیست که دوتا دکترو میشناسی.منم  که خب نمیشناسی.و اگه من  ده سال باشه که اونارو میشناسم چی؟ بعد به نظرت در جایگاهی هستم که بتونم  بگم "خیلی به هم مربوطن؟" اگه جواب مثبت باشه رفتار تو میشه از نوع اولی که در بالا گفتم.تازه با خوش بینی.بد بینیش میشه اینکه مطلق میگی و قصد ویرایش هم نداری.که البته تو اینجوری نیستی.

پاسخ:
من ادعایی از بابت شناختن این دو بزرگوار ندارم و البته لزومی هم نمی بینم که بیشتر از نیازم بشناسمشان.

بحث من فقط مهرطلبی نیست. یک مورد دیگر هم بود. (به طور کلی عرض می کنم)

اگر هنوز گمان می کنی در قالب ِنظرات میتوانی به تعریف از افرادی خارج از محتوای پست ها بپردازی، احتمالاً بار مضاعفی (در بررسی قسمت نظرات) بر دوش من خواهی گذاشت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی