سنگینی حرف همکار
مسعود از بچههای تعمیرات ماشینری پالایشگاهه و از نظر اخلاقی و کاری واقعا پسر موجه و خوبیه.
شاید اهل مطالعه و جزء روشنفکرا نباشه اما آدم درست و سالمیه.
امروز که باهاش صحبت میکردم، از بدی شرایط و خراب بودن سیستم ادارهی پالایشگاه، و در نگاه کلان، مملکت، گله میکرد. یه چیزی از لابلای حرفای امروزش هنوز تو گوشم سنگینی میکنه. میگفت با این وضع نمیدونم داریم کجا میریم و چی در انتظارمونه؟
و این حرفش من رو نگرانتر کرده.
حرفی با خودم: تو چند وقت گذشته همهی تلاشتو کردی روی چیزهایی تمرکز کنی که روشون کنترل داری و تا اندازه خیلی زیادی موفق بودی. پیشرفتهایی داشتی تو حوزههایی که واست مهم بودن. و کلی برنامهی مختلف واسه آینده ریختی. الان مهمترین کاری که باید انجام بدی حفظ همین رونده.
شرایط برای همه (به جز پنج درصد) یکسانه، ما باید روی پاهای خودمون محکم بایستیم. با شناختی که من از شما دارم قطعا فردای بهتر و آینده ای روشن در انتظار شماست.