اربعین بر سر خاک
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۸ ب.ظ
روز اربعین رفتیم سر خاک.
مامان یه جعبه نون اهری گرفت تا سر خاک نذری بدیم.
بعد نشستیم کنار قبر بابابزرگ، مامانبزرگ و دائی جان.
هر سه خیلی قبلها از دنیا رفتن. اسفند 72، دائی فوت میکنن. خرداد 73 بابابزرگ و دیماه 74 هم مامانبزرگ.
تصاویر مبهمی ازشون به یاد دارم.
هر دفعه که سر قبر دائیجان میرفتیم، محفظهای از جنس آلومینیوم، سمت بالا سرشون بود. عکس دائی داخلش قرار داشت.
اما این دفعه که رفتیم با صحنهی دیگهای مواجه شدیم؛ دزدها اونرو کنده بودن تا ببرن آلومینیومش رو آب کنن و پولی به جیب بزنن:
۹۳/۰۹/۲۳