اولین بار
پنجشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ق.ظ
بار اولی که میخواستم به زبون بیارم، خیلی سخت بود. اما با کمی مکث و جویده جویده حرف زدن گفتم.
بار دوم آسونتر بود و با آرامش بیشتری به زبون آوردم،
بار سوم سعی کردم جملهبندی رو طوری درست کنم که بار معنای منفی نداشته باشه و حس بهتری بهم دست داد: "گمون کنم شغل آیندهم ارتباط زیادی به زمینهی تحصیلیم نداشته باشه ... "
۹۴/۰۱/۱۳
گفتنش سخت بود اما تبریک می گم که به زبان میاوریش.. فکر کنم تصمیم سختی بود، یعنی قبول کردنِ چیزی که با برنامه ی اولی فرق داره، ولی وقتی خودِ آدم قبولش می کنه، کم کم خیلی معمولی می شه این تصمیم.. و: خودِ آدم حسِ خیلی خوبی پیدا می کنه! آبِ پاکی رو ریختن می شه :دی
منم وقتی می خواستم به جای مهندس شدن، عکاس شوم، دفعات اول خیلی سخت بود بیان اش مخصوصا تصورش که چه طور در فامیل این موضوع رو مطرح باید بکنم، اما بعد از چند بار گفتن، حس فوق العاده ای داشت!