رنج ناخواسته
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ
از درب اصلی دانشگاه میام بیرون و قبل از اینکه نور آفتاب بخواد اذیتم کنه سوار پلهبرقی پل هوایی میشم. این سمت پل، پلهبرقیها در هر دو ریل بالارونده و پایینرونده کار میکنن. میرم بالا و بعد از طی کردن عرض خیابون آزادی از سمت دیگهی پل هوایی، دوباره سوار پلهبرقی میشم. اما این بار تنها ریل پایینرونده فعاله! خوشحال از شانسی که آوردم، تو فکر اینم که فردا موقع برگشت از این پل عبور نکنم. وقتی میرسم پایین، نگاه پر از دلخوری پیرزن قد خمیدهای رو میبینم که به ریل خاموش پلهبرقی نگاه میکنه و میشه این سوال رو از چهرهش خوند که تا پل هوایی دیگه چقدر راهه؟
۹۴/۰۳/۰۶