نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

سِلف کوچینگ

پنجشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ب.ظ

از اون افرا‌دی نیستم که بخوام از هر چیزی بیش‌ترین بهره رو برای خودم کسب کنم. برای مثال اگه تو یه جمع جدیدی قرار گرفتم، خودم رو لازم به برقراری ارتباط با همه‌کس، حتی بغل دستیم هم نمی‌دونم! لازم نمی‌بینم ازش در مورد موقعیت اجتماعیش سوال بپرسم و با خودم کلنجار برم که می تونم تو جایی ازش کمک بگیرم یا نه. کنارش میشینم و حداکثر مکالمه‌ای که بین‌مون شکل می‌گیره یه سلام علیکِ خالی (و نه خشک) هست.

اما طبق چیزی که تو کارگاه کوچینگ (بهمن‌ماه 92) یاد گرفتیم؛ هر کسی که در اطراف ما قرار گرفته، یک امکان‌ه! امکانی برای خلق موقعیت‌های جدید برای خودمون.


۹۳/۰۵/۲۳

نظرات  (۳)

۲۳ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۶ یک عدد خانم مهندس
دقیقا منم مثل شما هستم اما این خیلی بده...افراد زیادی رو دیدم که از همین ارتباطات ساده تونستند موقعیت های عالی رو برای خودشون بسازن.اما من منتظرم بقیه بیان سمتم ونمیتونم خودم موقعیت بسازم.
منظورتون از تیتر پست چیه؟چرا سلف کوچینگ؟
راستی امشب تو اخبار شنیدم پدر ومادر اون بچه ی یک ساله توی سقوط هواپیما زنده هستند.گفتم شاید دوست داشته باشید بدونید
پاسخ:
اول یه چیزه جالب بگم که بحث سایه به قدری برام کاربردی و مهم شده که گاها وسوسه میشم اسم وبلاگ رو به سایه ی ناشناخته تغییر بدم! خدا شاهده ... 

برچسب بد بودن رو به این رفتارمون نزنیم، چون ممکنه مکانیزم دفاعی مون با خودش بگه: "چون این رفتار بده پس نباید در من باشه" و شاید هم به خودمون تلقین کنیم تا تکرارش نکنیم: "من چنین رفتاری ندارم" که اگه این چنین کنیم، میره قسمت سایه ی وجودمون و کله پا میشیم. 

یه علته دیگه که میگم برچسب بد یا خوب بودن رو نزنیم؛ میتونه این باشه که گاها همین ارتباطات ممکنه مارو تو موقعیتی قرار بده که مناسب با ما نباشه. پس به جای خوب یا بد بودن، باید دنبال معیار مناسب تری گشت

من هم چنین افرادی رو سراغ دارم و  (فعلا) منتظر این هستم (در 70 درصد مواقع) که بقیه بیان سمت من.

اما در جبهه ی دیگه ای میجنگم! تو جبهه ای که می خوام بدونم اگه به طور مثال روابطی قراره شکل بگیره، تو کدوم قسمت ها باید سرمایه گذاری کنم که امکان رشدی که قراره داشته باشم برام مناسب باشه. میشه گفت احساس نیاز، باعث میشه تا نسبت به امکان ها شناخت پیدا کنم. این همون سلف کوچینگه: مربی گری خود؛ از خودم سوال می پرسم، اینکه به چه چیزی نیاز دارم و چرا چنین نیازی دارم؟ و برای سوالم جواب مناسبی پیدا میکنم.

مثال میزنم. 

- تو کلاس سفر زندگی مقدماتی بود که متوجه شدم آقای هورداد هم تو اون کلاس شرکت می کنن. من قبلا مقاله ای از ایشون در سایت Iran mbti خونده بودم (اینجا) اما اصلا جلو نمیرفتم تا با ایشون صحبت کنم. 
- از طرفی این که قبول کنم تیپ شخصیتیم ISTJ هست، کمی آزارم میداد و راحت نبودم! در حقیقت نیاز رو احساس کرده بودم که در مورد تیپ شخصیتی موثر تر بدونم. (چون کتاب شغل مناسب شما من رو گمراه میکنه و شاید من بلد نیستم استفاده کنم ازش)
- روزی فکر کردم که میتونم با آقای هورداد در این مورد صحبتی بکنم. (شناخت امکان)
- یه روز بعد کلاس سفر زندگی قهرمانی، با ایشون از خانه ی توانگری تا مترو انقلاب همسفر شدیم و در مورد MBTI صحبت کردیم. ایشون گفتن که در مورد MBTI مطالعات خوبی داشتن و مدیر صفحه ی MBTI test در فیس بوک هستند. میوه ی این ارتباط این بود که فهمیدم من یک INTP هستم و نه ISTJ و خیلی با این مسئله احساس راحتی می کنم و اون کتاب رو هم (فعلا) گذاشتم کنار!

ممنون بابت خبر خوبتون. خیلی خوشحال شدم.

۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۵ یک عدد خانم مهندس
سایه ی ناشناخته هم اسم جالبیه!برداشتی که ازش دارم اینه که ما اون بخش از شخصیتمون رو که به سایه تعبیر شده هنوز نشناختیم.
اتفاقا من اون موقع که در مورد سایه پست گذاشتید نظری در موردش نداشتم اما از وقتی جمله ی آخر اون پست رو خوندم و به اتفاقات زندگیم فکر کردم میبینم واقعا خیلی چیزهایی رو که انکار کردم دچارش شدم.کلا من زود چیزها رو در مورد خودم انکار میکنم وباید توی این مسئله یه تجدید نظر اساسی بکنم
پاسخ:
چقد زود جواب برگردوندین! اجازه بدین جواب کامنتاتون رو کامل بنویسم!! 
بعله همین طور هست که میگین. 
خانوم مهندس بحث سایه ریشه ای عمل میکنه! برای اینکه سایه باعث جهشی در زندگی تون بشه، لازمه ریزشی اساسی صورت بگیره! پس مراقب باشین.
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۵۳ یک عدد خانم مهندس
درسته...نباید انکارش کنیم.
ممنون از اطلاعات خوبتون بابت سلف کوچینگ.
آقای هورداد رو میشناسم. واقعا آدم صاحب نظری هستند.کاش میشد منم ببینمشون.پس شاید تیپ منم isfjنباشه اما من از تیپم راضیم فقط حس میکنم قسمت fش مال من نیست.
پاسخ:
بله بله.
خواهش می کنم. سلف کوچینگ همون سوال از خوده. اینکه ابتدا از خودت سوال بپرسی، بعد بری سراغ جواب سوالت.

چند روز پیش از علیرضا روشن جمله ی جالبی خوندم : "سائل، بدنبال جواب میره، نه جواب دهنده"! 
و از ابراهیم میثاق شنیدم که میگه: از خود عالمی بخواه و از عالمی هیچ مخواه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی