نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

دو سوال مهم

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ

اولین سوال مهمی که از خودم پرسیدم این بود که: "من کی هستم؟"

در ابتدا، به دنبال پاسخی جامع می‌گشتم. پاسخی که خیلی زود بدست بیارم و آرامش زدوده شده را بازیابم. اما ناکام ماندم و پاسخ مدنظر را پیدا نکردم. خودم را قانع کردم تا در بازه‌ی زمانی چند ساله جوابش را بدست بیاورم. اکنون، با گذشت 5 سال از آن روز مبارک، روزی که سوال رو پرسیدم، به پاسخ نسبتاً قابل قبولی رسیدم.

در راه پاسخ به اولین سوال مهم زندگی، به سوال مهم‌تری برخوردم؛ دومین سوال مهم: "من چی می‌خوام؟" (چی واسم مناسبه؟)

جالب این‌جاست که برای تدوین و تعیین پاسخ سوال اول، پاسخ به سوال دوم نیاز بود (و هست).

این دو سوال به حدی در هم تنیده‌اند، که پاسخ به سوال دوم، به کمی خوشناسی نیاز داره. به این‌که دست‌کاری‌های مختلفی در زمینه‌های ورزشی، هنری، علمی و ... داشته باشم. 

همچنین باید شک می‌کردم که اون‌چیزی که می‌خوام، آیا واقعاً همونی هست که باید باشه (و برآمده از ویژگی‌ها و خصوصیت‌های من میشه)؟ یا چیزی هست که از اطرافیان تاثیر پذیرفتم و در ذهن و روانم تزریق شده؟

نظرات  (۳)

من نه میدونم چی هستم و نه چی میخوام:(
یعنی هنوز اونقد جراتش رو ندارم که بی توجه به شرایط محیطی و.... به اون چیزی که واقعا می‌خوام فکر کنم و از طرفی هم به قول شما می‌ترسم اون چیزی که می‌خوام مناسب من نباشه و بعدا از این انتخاب پشیمون بشم...
اما دوست ندارم زندگیم همین جوری و باری به هر جهت پیش بره پس باید بهش جهت بدم.
پاسخ:
چی نه، کی هستی!
اولین قدم اینه که همینی که هستی رو بپذیری، به گونه‌ای که خاطرت آسوده و باز بشه تا بتونی آزادتر فکر کنی.
اوایل مثل کندن زمینه، هرچی می‌کنی خاک میاد دستت. اما بعد از مدتی یهو می‌رسی به چشمه‌ی آب، به جایی که آب داره از اونجا می‌جوشه :)
سلام
مدتی هست که نوشته شما را می خوانم و اینکه نوشته شما جالب بوده که می‎خوانم.( از طریق سایت متمم آشنا شدم با وبلاگ شما)

دوست دارم این فایل صوتی را گوش دهید.( بدون توضیح دانلود کنید).


پاسخ:
سلام.
لطف دارین شما.

به به. از بیان شیوای استاد الهی قمشه‌ای بسیار لذت بردم. 
اتفاقاً چندی پیش در باب پلورالیسم دینی تحقیق می‌کردم. این‌که دعوت پیامبران به دین خود، همان Super structure است و ساختار اصلی را جای دیگری باید جست.
در ابتدای کتاب صراط‌های مستقیم (نوشته‌ی عبدالکریم سروش) مطلبی از محی‌الدین عربی نقل شده، هم مفهوم با دین عشق:

"تا امروز، با هم‌نشینی که هم‌کیش من نبود مخالفت می‌ورزیدم. لکن امروز دلِ من پذیرای همه‌ی صورت‌ها شده است، چراگاه آهوان است و بتکده‌ی بتان و صومعه‌ی راهبان و کعبه‌ی طائفان و الواح تورات و اوراق قرآن. دین من اینک، این عشق است، و هر کجا که کاروان عشق برود دین و ایمان من هم به دنبالش روان است."

استاد الهی قمشه‌ای، که هم اسم با محی‌الدین عربی هستند، ساختار اصلی رو بسیار زیبا بیان می‌کنند: دانایی، زیبایی، نیکویی.
۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۱ محمود بنائی
سلام :)
بعد از چند وقت بالاخره یک کافی نت پیدا کردیم سعادت شد تا به شما سر بزنییم/.
همیشه به این سوال که من کیم فکر میکنم و هر از مدتی هم به جواب هایی میرسم!
اما راجع به اینکه چی میخوام! واقعا دیشب به این موضوع فکر میکردم و روی کاغذ نوشتم و فرصت نشد تایپ کنم!
پاسخ:
سلام :)
صفا آوردی محمود جان. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی