نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

نیاز ناشناخته

بل حقیقت در حقیقت غرقه شد ~ زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

این‌که ببینی یکی هست که داره انتظارت رو می‌کشه تا بری پیشش خیلی شیرینه!

معشوق از این‌که عاشق داره انتظارش رو می‌کشه مطمئنن راضیه. این انتظار کشیدن هم برای عاشق شیرینه ... .

ولی تو معادلات زندگی من، نشانی از عاشق و معشوق نیست ... . من به انتظار راننده‌ی سرویس خوابگاه قناعت کرده‌ام!

تو این فکرم که راننده‌ی اتوبوس داره انتظاره ما رو می‌کشه تا سوار بشیم و از این‌که یکی هست که منتظرمه خوش‌حالم!

اما راننده‌ی اتوبوس منتظره عقربه‌های ساعته تا بشه 10! اون منتظر من نیست!

او در زندان ثانیه‌ها اسیره و من در زندان اوهام خود ساخته‌ام.


۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۹
ضیاء

فرض کنین یکی که می‌شناسینش، اومده پیش‌تون و سفره‌ی دلش رو برای شما باز کرده.

از بی‌مهری‌های پدر و مادرش می‌گه، از این‌که چقدر توسط اطرافیان مورد هجوم واقع شده. اون کاملا احساساتی شده و حتی کارش به گریه کشیده.

شما خوب گوش می‌دین، به احساسات اون واکنش میدین، اگه امکانش باشه بغلش می‌کنین و برای این‌که باهاش ابراز هم‌دردی کنین از تکنیک خاص خودتون استفاده می‌کنید. تکنیک شما چیه؟

فرض کنین تکنیک‌تون رو بخواین به یه نفر آموزش بدین. یکی که به خوبی بلد نیست هم‌دردی کنه. فرض کنین اون یه نفر من باشم، چی بهش یاد میدین؟


۵ نظر ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۴۸
ضیاء